این داستان در ادامه داستان قبلی میباشد.....
در اتاقم بودم و داشتم به ماجراهای خودم فکر میکردم که یهو دستشویم گرفت...میخواستم به دستشویی رفتم که یهو آلنا اومد و از پشت گردنم رو گرفت..
Alena: What the fuck you did in the Kate room??
Me: Nothing...I'm not in Kate room
آلنا: چرا دروغ میگی دیدمت که زیر تخت بودی
تازه فهمیدم اون موذی وقتی دولا میشده که خیارو برداره منو دیده...بخدا هیچی ..درس میخوندم .
پس چرا در قفل بود..؟ و قایم شدی زیر تخت....؟
منم که هل شده بودم حسابی ، گفتم: هیچی کیت اسپنک شده بود تو مدرسه من رفتم رو باسنش پوست خیار بذارم که دردش کم بشه..
چی ؟ تو به چه حقی این کارو کردی...مگه کلیرنگفته بود که حق ندارین به همدیگه باسنتون رو نشون بدین....بذار کلیر بیاد بهش میگم...
منم گفتم : تو رو خدا نگو... فکر کردم اگه کلیر بفهمه چی میشه...نکنه بفهمه که من کارهای دیگه ای هم کردم
بعدم میفهمه که کیت تو مدرسه اسپنک شده..این بود که دوباره ازش خواهش کردم که به کلیر نگه.
اونم گفت تنها شرطش اینه که جفتتون اسپنک شین...
Me: why Kate must be spanked??
Alena: She allow you to see her butocks
من: نه تقصیر من بود من اصرار کردم
آلنا : پس به جای اون هم تو باید اسپنک شی وتنبیهت دو برابر میشه
من: باشه قبوله
آلنا: دنبال من بیا
آلنا به اتاق خودش رفت و منم دنبالش رفتم...
آلنا: شلوارتو در بیار
من: خواهش میکنم ...از رو شلوار
آلنا: دهنتو ببندو هر چی میگم بگو چشم
من: آخه... از
آلنا: 5 ضربه اضافه شد ، حرف بزنی 5 تا دیگه اضافه میشه.... دولا شو و مثل یه مرد تنبیه شو
منم به ناچار شلوارم و در اوردم و دستمام و گذاشتم رو میز
آلنا: کی گفت دستاتو بذاری رو میز؟؟ دستاتو حق نداری بذاری رو میز باید مچ پاهاتو بگیری
من هم دستامو گذاشتم رو زانو هام که یهو یه ضربه محکم خورد تو باسنم و آلنا گفت مگه نگفتم مچ پاهاتو بگیر
من هم با تمام زورم سعی کردم مچ پاهام رو بگیرم و سرم رو پایین بردم... حالا به شکل برعکس میتونستم پاهای سیاه و چاق آلنا رو ببینم...
آلنا از در بیرون رفت و یه چوب بلند اورد
آلنا: از جات تکون بخوری ضربه هات اضافه میشه جیغ و داد هم راه نمیاندازی فهمیدی؟
من: چشم..
آلنا چوب رو بالا برد و محکم به وسط باسنم کوبید با این ضربه آخی کشیدم و کمی به سمت جلو رفتم و دستام از مچ پاهام جدا شد
درد وحشتناکی تو وسط باسنم حس کردم و ناخود آگاه با اینکه دندونهامو رو هم فشار میدادم جیغ آرومی زدم .
Alena: Keep in the position young boy
سریع مچ پاها و گرفتم میدونستم منتظر بهانس که تعداد ضرباتو بیشتر کنه ...آلنا دوباره مکث کرد و چوب رو بالا برد...
نمیدونم این انگار شیوه تنبیهی مرسوم تو اون خونه بود یعنی ضربات اول رو محکم و با مکث میزدن و بعد آروم تر ولی تند تر میشد
میدونستم باید تو چند ضربه اول حواسم باشه که داد نزنم و تو وضعیت بمونم تا ضربات بیشتر نشه...
کلیر هم همینطوری میزد چند تا ضربه اول رو محکم میزد و دقیقا وسط باسن و حتی سعی میکرد تو یه نقطه بزنه ولی ضربات بعدی
رو آروم تر میزد و سعی میکرد درد و رو باسنت پخش کنه.ضربه دوم هم فرود اومد و من آخ ارومی کشیدم...ضربه سوم هم زده شد
با وارد شدن ضربه سوم گرمای وحشتناکی رو باسنم حس میکردم...و بعد از اون ضربه ها اروم تر ولی با سرعت بیشتر شد...
نمدونم چند تا ضربه شد ولی دیدم که آلنا استاپ کرد چوب رو رو میز گذاشت ...شورتمو تا زانوهام پایین اورد و با دست شروع کرد زدن .. کونم ازش آتیش میبارید و احساس سوزش شدید
هفت هشت ضربه که زد دیگه بس کرد. شورتمو بالا زد و گفت که بلند شم.. و گفت که امیدوارم که درس خوبی گرفته باشم از این ماجرا.
شلواروم و پوشیدم و به اتاقم رفتم در حالی که از کون درد داشتم میموردم...حالا خودم احتیاج داشتم که کسی رو باسنم پوست خیار بذاره..
در اتاقم بودم و داشتم به ماجراهای خودم فکر میکردم که یهو دستشویم گرفت...میخواستم به دستشویی رفتم که یهو آلنا اومد و از پشت گردنم رو گرفت..
Alena: What the fuck you did in the Kate room??
Me: Nothing...I'm not in Kate room
آلنا: چرا دروغ میگی دیدمت که زیر تخت بودی
تازه فهمیدم اون موذی وقتی دولا میشده که خیارو برداره منو دیده...بخدا هیچی ..درس میخوندم .
پس چرا در قفل بود..؟ و قایم شدی زیر تخت....؟
منم که هل شده بودم حسابی ، گفتم: هیچی کیت اسپنک شده بود تو مدرسه من رفتم رو باسنش پوست خیار بذارم که دردش کم بشه..
چی ؟ تو به چه حقی این کارو کردی...مگه کلیرنگفته بود که حق ندارین به همدیگه باسنتون رو نشون بدین....بذار کلیر بیاد بهش میگم...
منم گفتم : تو رو خدا نگو... فکر کردم اگه کلیر بفهمه چی میشه...نکنه بفهمه که من کارهای دیگه ای هم کردم
بعدم میفهمه که کیت تو مدرسه اسپنک شده..این بود که دوباره ازش خواهش کردم که به کلیر نگه.
اونم گفت تنها شرطش اینه که جفتتون اسپنک شین...
Me: why Kate must be spanked??
Alena: She allow you to see her butocks
من: نه تقصیر من بود من اصرار کردم
آلنا : پس به جای اون هم تو باید اسپنک شی وتنبیهت دو برابر میشه
من: باشه قبوله
آلنا: دنبال من بیا
آلنا به اتاق خودش رفت و منم دنبالش رفتم...
آلنا: شلوارتو در بیار
من: خواهش میکنم ...از رو شلوار
آلنا: دهنتو ببندو هر چی میگم بگو چشم
من: آخه... از
آلنا: 5 ضربه اضافه شد ، حرف بزنی 5 تا دیگه اضافه میشه.... دولا شو و مثل یه مرد تنبیه شو
منم به ناچار شلوارم و در اوردم و دستمام و گذاشتم رو میز
آلنا: کی گفت دستاتو بذاری رو میز؟؟ دستاتو حق نداری بذاری رو میز باید مچ پاهاتو بگیری
من هم دستامو گذاشتم رو زانو هام که یهو یه ضربه محکم خورد تو باسنم و آلنا گفت مگه نگفتم مچ پاهاتو بگیر
من هم با تمام زورم سعی کردم مچ پاهام رو بگیرم و سرم رو پایین بردم... حالا به شکل برعکس میتونستم پاهای سیاه و چاق آلنا رو ببینم...
آلنا از در بیرون رفت و یه چوب بلند اورد
آلنا: از جات تکون بخوری ضربه هات اضافه میشه جیغ و داد هم راه نمیاندازی فهمیدی؟
من: چشم..
آلنا چوب رو بالا برد و محکم به وسط باسنم کوبید با این ضربه آخی کشیدم و کمی به سمت جلو رفتم و دستام از مچ پاهام جدا شد
درد وحشتناکی تو وسط باسنم حس کردم و ناخود آگاه با اینکه دندونهامو رو هم فشار میدادم جیغ آرومی زدم .
Alena: Keep in the position young boy
سریع مچ پاها و گرفتم میدونستم منتظر بهانس که تعداد ضرباتو بیشتر کنه ...آلنا دوباره مکث کرد و چوب رو بالا برد...
نمیدونم این انگار شیوه تنبیهی مرسوم تو اون خونه بود یعنی ضربات اول رو محکم و با مکث میزدن و بعد آروم تر ولی تند تر میشد
میدونستم باید تو چند ضربه اول حواسم باشه که داد نزنم و تو وضعیت بمونم تا ضربات بیشتر نشه...
کلیر هم همینطوری میزد چند تا ضربه اول رو محکم میزد و دقیقا وسط باسن و حتی سعی میکرد تو یه نقطه بزنه ولی ضربات بعدی
رو آروم تر میزد و سعی میکرد درد و رو باسنت پخش کنه.ضربه دوم هم فرود اومد و من آخ ارومی کشیدم...ضربه سوم هم زده شد
با وارد شدن ضربه سوم گرمای وحشتناکی رو باسنم حس میکردم...و بعد از اون ضربه ها اروم تر ولی با سرعت بیشتر شد...
نمدونم چند تا ضربه شد ولی دیدم که آلنا استاپ کرد چوب رو رو میز گذاشت ...شورتمو تا زانوهام پایین اورد و با دست شروع کرد زدن .. کونم ازش آتیش میبارید و احساس سوزش شدید
هفت هشت ضربه که زد دیگه بس کرد. شورتمو بالا زد و گفت که بلند شم.. و گفت که امیدوارم که درس خوبی گرفته باشم از این ماجرا.
شلواروم و پوشیدم و به اتاقم رفتم در حالی که از کون درد داشتم میموردم...حالا خودم احتیاج داشتم که کسی رو باسنم پوست خیار بذاره..
سلام
ReplyDeleteبا اینکه میدونم اینها داستانه نه خاطره ولی با این وجود بازم ادامه بده...داستانهات خوبن
مرسی ممنون
شما؟؟ چرا خودتون رو معرفی نکردین؟؟
ReplyDeleteسلام سورنا
ReplyDeleteچرا دیگه نمینویسی ؟
manam mikham.... 09355993663
ReplyDeleteدانلود فیلم اسپنک
ReplyDeletewww.mbn22.blogspot.com
کی منو اسپنک می کنه...؟! از رشت spank_er76
ReplyDeleteاصلا دیگه تو سایتای اسپنک نمی شه رفت. لطفا یه فیلترشکن خوب معرفی کنید یا راهشو یگید.
ReplyDeletez.star14@yahoo.com
سلام
ReplyDeleteمن سعیدم
لطفا به وبلاگ من هم سری بزنید
توش خاطرات فلک شدن خودم و دیگران را نوشته ام
http://tanbihe.blogspot.com/
15 سالم بود و تازه وارد دبیرستان شده بودم که با اکیپ گیتی اینا دوست شدم.چند تا دختر آزاد و راحت که بر خلاف من هیچ مشکلی واسه بیرون رفتن و بیرون موندن از خونه حتی تا دیروقت نداشتن.اما تو خونه ما اینطوری نبود و والدینم سختگیری زیادی داشتن.شاید همین قضیه باعث دوستی من با گیتی و بقیه شد.خیلی شاد و بی قید و بند و قرطی بودن.آدم در کنارشون متوجه گذر زمان نمیشد.نا خود آگاه یه کم مثل اونا شده بودم.روحیه م خیلی عوض شده بود.اما خب من آزادی عمل اونا رو نداشتم نمی تونستم مثل اونها راحت باشم صفا سیتی ما تا زمانی بود که تو مدرسه بودیم بعدش من به همون دنیای محدود خودم بر می گشتم.یه روز پنجشنبه که گیتی اینا می خواستم برن کافی شاپ،هر چقدر به مادرم گفتم بذار منم برم راضی نشد.می گفت تا زمانیکه دوستاتو نشناسم نمی تونم بذارم باهاشون جایی بری.البته الان که فکر می کنم می بینم مادرم راست میگفت ولی من از بیرون رفتن با خانواده و فامیل یا دوستای مثبت خسته شده بودم.وقتی اینو به گیتی گفتم خندید و گفت خره،تو یه دروغم نمی تونی بگی؟این پنجشنبه که می ریم خوش بگذرونیم بگو کلاس فوق العاده ریاضی دارم.به پیشنهادش عمل کردم و چون تا اون روز دروغ خفن نگفته بودم مادرم باور کرد و منم ساعت 4تا7 مثلا رفتم کلاس ریاضی.عجیب خوش گذشت.گیتی و سارا و ملیکا استاد جلب کردن توجه پسرا بودن.پارک هم که حرف نداشت.انقدر خوش گذشت که هفته بعد بازم کلاس ریاضی رو بهانه کردم و زدم بیرون.رفتیم سینما و از اونجا هم کافی شاپ.ساعت 7 هم اومدم خونه که ای کاش نمیومدم.توی خونه پدرم،کمربند به دست،آماده تنبیه کردنم بود.مادرم شروع کرد به دعوا کردنم و من فهمیدم که یادم رفته اصلا کتاب ریاضیمو با خودم ببرم و اونم زنگ زده به مدرسه و فهمیده هیچ کلاسی در کار نیست.بعد از اینکه مادرم حسابی منو دعوا کرد بهم گفت هیچ حمایتی ازم نمی کنه و پدرمم گفت برم لباسامو عوض کنم تا بیاد و تنبیهم کنه.گریه کنان لباسامو عوض کردم.بابا اومد تو اتاقم.رو تختم دراز کشیدم.بابا که کارد می زدی خونش در نمیومد اومد و متکامو گذاشت زیر کمرم تا باسنم حسابی بیاد بالا.بی هیچ حرفی به محض آماده کردن من یه قدم رفت عقب و کمربندو دور دستش تنظیم کرد و برد بالا.چشمامو بستم.بابا کمربندو خیلی محکم و با شدت کوبوند رو پشتم.با صدای بلند داد زدم:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآیییییییییییییییییییییییییییی.... اما بابا توجه نکرد و ضربات بعدی رو زد.گریه کنان می گفتم:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی... بابایییییییییییییییییییییی... غلط کردم... نزززززززززززززززززززززززن... بسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسه.... سوووووووووووووووووووووووووووووختم..... درد داررررررررررررررررررررره... وااااااااااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییی... یواااااااااااااااااااااااش... و بعدش فقط گریه کردم و بابا فقط زد و بعدش گفت:خجالت نمی کشی؟... دروغ به این بزرگی؟ ... اینه نتیجه اعتماد من و مادرت؟... می زنم که دردت بگیره... پشتت بایدم بسوزه...اینو میزنم...تا دیگه دروغ نگی...اینم واسه ول گشتنت... این واسه دروغ گفتنت... از این به بعدشم واسه دروغای هفته پیشت... تکون نخور...
ReplyDeleteخلاصه انقدر زد تا خسته شد.نمیدونم چند ضربه زد ولی وقتی اومد اتاقم ساعت 7و20 دقیقه بود و وقتی تنبیهم تموم شد ساعت 8 بود.بعد هم کلی تهدید و جریمه و...
بابا که رفت بلند شدم و رفتم جلوی آینه و وقتی دیدم چه به روزم اومده انگار دردم بیشتر شد.جای کمربند بابا رو تنم ورم کرده و در حال کبود شدن بود.با خودم گفتم یعنی چند ساعت خوش گذرونی ارزش این کتکو داشت؟
شنبه که رفتم مدرسه نمی تونستم درست رو نیمکت بشینم.جای کبودی ضربه ها هم نزدیک 20 روز طول کشید تا خوب بشه.
چقدر دلم یه دختر باحال رو می خواد که حسابی ادبش کنم
ReplyDeleteکدوم دختر شیطونی منتظر تنبیه شدید منه ؟
ReplyDeleteمن حیح
Deleteمن
ReplyDeleteاین داستانهای مسخرتون به یه جا ختم میشه کتک خوردن
ReplyDeleteسارا عروسمه.ديشب سارا يه در
ReplyDeleteکووووووننننننييييي ازم خورد. البته من هميشه خيلي محکم نمي زنم فقط يه طوري مي
زنم که يه کم دردش بياد و يه کمي قرمز ميشه اما جاش نمي مونه.به دخترا هم گفتم اگه
يه وقت خواستن بزننش همينطوري بزنن و محکم نزنن.
رفته بوديم خونه خواهرم.
حواس پرت معلوم نيست انگشتري که سر عقد بهش داده بوديمو کجا گذاشته و گم شد.
شب که اومديم خونه
گفتم دست و پا چلفتي, دختره عرضه نداره يه انگشترو نگه داره. گفتم بايد به خاطر
اين کارت ادب بشي. کشيدمش جلو و روي زانوهام خوابوندمش که با
دست تنبيهش کنم. دامنشو زدم بالا, زيرش
يه ش...و...ر...ت پاش بود که خانم ها کنار دريا مي پوشن که تنها
جلوشون بسته است ولي دوتا کپلشون کامل بازه و فقط يک خط از بين ک...و...ن...شون رد ميشه و
به بالاي ش...و...ر...ت...شون ميرسه.ديگه نياز نبود
ش...و...ر...ت...شو بکشم پايين.
ک...و...ن...ش نرمه و منم با دست به کپلهاي راست و
چپش ميزدم و ميگفتم تو خجالت نميکشي اين غلطها رو ميکني. حالا ادبت ميکنم. بعدش زدم زير ک...و...ن...ش. به زير و گردي کپلاش ميزدم.
اونم آخ و واخ ميکرد. بيشتر زير ک...و...ن...ش ميزد تا يه کم درد بگيره. ميزدم درست زير کپل راستش. بعدي
روي گرديش. بعدي روي چپش و بعدش زير ک...و...ن...ش.يه 10,15 تايي زدم. البته گفتم که من هميشه محکم نمي زنم فقط يه طوري
مي زنم که يه کم دردش بياد.
خلاصه بلندش کردم و
گفتم اين در ک...و...ن...ي رو خوردي که ديگه حواستو جمع کني.
منم خیلی دوست دارم یه پسر خشن اسپنکم کنه
ReplyDeleteلطفا اگر میخوای تنبیه بشی ایمیل بزن roscha@rayana.ir
Deleteمنم خیلی اسپنک دوست دارم
Deleteman kheyli dos daram ye mester dashte basham
ReplyDeletewww.cartoontanbih.blogfa.com
ReplyDeleteاسپنک در کارتون ها و...
هرکسیم دوس داره اسپنک شه تو وبلاگ پیام خصوصی بذاره
ReplyDeletewww.cartoontanbih.blogfa.com
اوووووف منم دوس دارم
Deleteman ye spanker toopam. age mikhai ajale bokon choon kheilia too safan.
ReplyDeletebarane_paeezi7@yahoo.com
www.darebasani.blogfa.com
ReplyDeleteبچه ها حتما بیاین خوشحال میشم نظر بدبد
sanaz khanoom agar tamayol dashtid email bezanid:
ReplyDeletehshahami@gmail.com
salam manam arash hastam id man
ReplyDeletearash.sexyboy@yahoo.com manam dos daram ba yeki ashna sham
کجایی چند تا داستان دیگه هم بزار خیلی باحاله!
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteهر که دوست داره من تنبیه کنمش برام پیغام بده
من هم اسپنک میکنم هو فلک هم هر تنبیه دیگه ای که دوست داشته باشم.
saeed.arbab72@yahoo.com
من خیلب میخوام.
Deleteخانومایی که به تنبیه شدن واسپنک شدن علاقه دارن پیام بذارن. spanker1362@yahoo.com
ReplyDeletehttp://tanbihe-badani.blogspot.com/
ReplyDeleteسلام.داستان خوبی بود. من مستر و اسپنکرم.ولی فقط با دختر ها کار می کنم. هر کی دوست داره پیام بذاره: master_jack_2007@yahoo
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteمن دوست دارم با ترکه تنبیه بشم.ساعت ها کلیپ های ویدیوی رو تو اینترنت تماشا میکنم.ولی نمی دونم تو تهران کسی هست که منو تنبیه کنه؟دوست دارم رو باسنم ترکه فرود بیاد .باسنم بالا باشه.خوب شما کی و چطور باید منو ببینی؟باید بگم من از سکس اصلا خوشم نمی آید.فقط تنبیه.اوکی؟
آفرین منم همینو دوست دارم تنبیه بدون سکس roscha@rayana.ir
Delete30 gig film o clip spanking 120 hezar toman
ReplyDeletespank_civil@yahoo.com
دخترايي که اسپنک رو دوست دارن از تهران و کرج ( در يک رابطه دوستانه و بدون توهين ) به من ايميل بزنن يا به اين شبکه ملحق بشن
ReplyDeleteطراوت
http://www.twoo.com/1940980332
manospankkon@yahoo.com
سلام من یه فول اسلیوم دنبال میسترس اگه میشه افتخار بدید ایدی brine_mind
ReplyDeleteسلام عاشق اسپنک سدن و اسپنک کردن هستم 5 سال از اصفهان با چت هم میشه تصویری اسپنک کرد
ReplyDeletefarhadahmadi606@yahoo.com
سلام من عاشق اسپنکم خانومها ودخترهائی که میخواهند چت کنند این ایدی brine_mind
ReplyDeleteسلام من عاشق اسپنک شدنم و اینو تا حالا به هیچ کسی نگفتم شدیدا بهش احتیاج دارم.چی کار کنم؟
Deleteبچه ها هر کی داستانهای اسپنک رو می خواد یه ایمیل به ادرس زیر بده تا ترجمه های خودمو براش بفرستمspankoiran@yahoo.com
ReplyDeleteوبلاگ درکونی، اسپنک و تنبیه بدنی
ReplyDeletedarkooni.blogspot.com
من فول اسلیوم ایدی brine_mind
ReplyDeleteسلام----برای ارتباط و دوستی به خانم های سن دار علاقه دارم من28سالمه0939.797.8241
ReplyDeleteسلام هر دختری اسپنک می خواد منو ادد کنه خیلی بهش حال میدم خودم هم دخترم و دختر دوس دارم مرسی spank_kon@yahoo.com
ReplyDeleteroshanak.raha@yahoo.com سلام خیلی دوست دارم یه خانوم اسپنکم کنه اگه تهران هستی حتما بهم ایمیل بزن تا در ارتباط باشیم
Deleteسلام، من ساکن تبریز هستم. پانیشر و اسپنکر خانوم ها. خانوم یا دخترایی که به این موضوع علاقه دارن ادد کنن صحبت کنیم.blueoceans777@yahoo.com
ReplyDeleteسلام. خانوم هایی که دوست دارند اسپنک واقعی رو تجربه کنند لطفا بهم میل بزنند ali.spankerteh@gmx.com
ReplyDeleteمن اسلیوم اماده همه نوع تنبیه و بردگی ای دی brine_mind
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteمن امیر از تبریزم، اگه خانومی از شهرهای نزدیک نیاز به تنبیه بدنی داره و یا از خانوما هر کسی علاقه به صحبت در مورد اسپنک داره بیاد یاهو.
amirtabriz136@yahoo.com
ارباب و مستر ارش هستم 29 از اکباتان استاد فلک، بانداژ، اسپنک، شکنجه و هارد سکس فقط سگ های ماده که رابطه واقعی می خوان زنگ بزنن 09393839536
ReplyDeleteمعنی واقعی تنبیه رو اگه می خوای درک کنی ایمیل بزن و مشخصاتت رو بذا.شانس داشته باشی افتخار نصیبت میشه
ReplyDeleteemail:smartboy.borna@yahoo.com
من در دوران نوجوانی تنبیه شدید میشدم . شلنگ سیم رادیو کمربند جلسه های طولانی alexmakezi223@gmail.com
ReplyDeleteThis comment has been removed by the author.
ReplyDeleteOmid2619@yahoo.com
ReplyDeleteمن اسپنک کردن و تربیت کردن و دوس دارم.
سلام من دنبال ی دختر میگردم هم دوست دخترم باشه هم تنبیه ش کنم
ReplyDeleteاز کرج تهران هرکسی هست این شماره :09907072945
Mehmehrdadalizade74@gmail. همه جوره هم ساپورتش میکنم
ReplyDeleteسلام من دنبال ی دختر میگردم هم دوست دخترم باشه هم تنبیه ش کنم
از کرج تهران هرکسی هست این شماره :09907072945
mehrdadalizade74@gmail. همه جوره هم ساپورتش میکنم
ReplyDeleteسلام من دنبال ی دختر میگردم هم دوست دخترم باشه هم تنبیه ش کنم
از کرج تهران هرکسی هست این شماره :09907072945
mehrdadalizade74@gmail. همه جوره هم ساپورتش میکنم
منم یه حس سلطه گری دارم. دوس دارم طرفمو کنترل کنم و تربیت کنم... یه حس اقتدار میده... مخصوصا اگر طرفم با شخصیت و محترم باشه... در کمال ادب و احترام یه رابطه کنترل شده و آرامش بخش
ReplyDeleteali.aliai@yahoo.com
http://khaterattanbih.blogfa.com
ReplyDeleteسلام من پسرم 19 از تهران خیلی دوست دارم توسط خانوما اسپنک بشم پیام بدین
ReplyDeleteSam.sr279@gmail.com
This comment has been removed by the author.
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteامیر ۱۸ مستر ددیم
لیتل گرل اسلیو گرل بیاد پی ویم توی شاد یا تلگرامم
کسایی که به تنبیه شدن علاقه دارن یا میخان بچه هاشون تنبیه بشن هم میتونن بیان
ایدیم تلگرام ADYOY
ایدیم تو شاد Adyoyoy
پیجم amir83hji
سلام لينک دعوت گروه تنبيه بدني خاطرات و داستان تنبيه
ReplyDeleteورود براي همه ازاد
لينک دعوت تلگرام :https://t.me/tanbih_spank_khatere
خوشحال ميشيم بيايد تا شروع به پست گذاشتن بکنيم
دورهمي براي علاقه مندان به تنبيه
سلام
ReplyDeleteگروه خاطرات تنبیه بدنی برای علاقه مندان به تنبیه
خاطرات تنبیه اسپنک فلک
عکس ویدیو و گپ دورهمی
لینک گپ https://t.me/tanbih_spank_falak
بچه ها من شوهرم تقریبا هر روز اسپنکم میکنه. عادیه بنظرتون دیگه خیلی سخت شده برام ولی میگه باید باشه مخالفت کنم هم میشه روزی ۲بار... میگه همیشه باید تو باسنت درد داشته باشی😒
ReplyDeleteعزیزم قدر شوهرتو بدون راست میگه باید همیشه باسنت درد کنه که وقتی خواستی کار بدی کنی درد تو باسنت باشه و اونکارو انجام ندی من خودم گرایشم لزبینه ولی زنم هر روز تقریبا ده تا در کونی به من میزنه با شونه چوبی بهم میگه اینطوری ادب میشی
ReplyDeleteهمیشه بهم میگه من تورو میشناسم تا کتک نخوری که ادم نمیشه😂
سلام
ReplyDeleteداخل سایت خاطرات تنبی مهتاب پاک شده
الان میخوامش من لطفا اگه عکسی عکس یا نوشتش داده برام ارسال کنه
@nima10745
خواهش ارسال کنید